سیب کوچولووو
این روزا سیب کوچولو و خوشمزه خونه ما با شیرین زبونیاش دلبری میکنه.. تموم سعیشو میکنه تا کلمه هارو بعدمون تکرار کنه "بییم" اولین کلمه ایه که بعد تلاش و ممارست باباجون تو شب تولدم به بهانه ی جشن کوچیک و غافلگیری و...تو ی جای قشنگ و ساده اطراف خونمون گفت و تکرار کرد "بییم و بعدشم بای بای" اما از اونجاییکه خواب گل پسر رو ساعت هشت تنظیمه رو صندلیش تو ماشین خوابید تا صبح . هفته ی پیش تعطیلات عید قربان باهم رفتیم فیروزکوه و تعطیلات و کنار آقاجون و مادرجون گذروندیم خیلی سرد بود اما می ارزید بخصوص چیدن سیب از باغ ....که حسابی خوش میگذره این هفته هم انشاله راهی شمالیم خونه پدرجون.. امروز برای اولین بار "کاچی" پختم " و قسمت جالبش این بود که پ...